سند جدید امنیت ملی آمریکا درباره ایران و خاورمیانه چه میگوید؟
تهران-ایرنا-سند امنیت ملی ۲۰۲۵ آمریکا با مقدمهای تند از دونالد ترامپ آغاز میشود؛ جایی که رئیسجمهور مدعی است کشورش را «از پرتگاه فاجعه» بازگردانده و اکنون با شعار «اول آمریکا» در پی بازتعریف نقش ایالات متحده در جهان است. این سند با تأکید بر منافع حیاتی، استقلال و بازدارندگی محدود، بار دیگر ایران را محور تهدیدهای منطقهای معرفی میکند اما تعداد اشارات آن به ایران کمتر از سندهای سالهای گذشته است.
به گزارش خبرنگار سیاست خارجی ایرنا، «در نه ماه گذشته، ما کشورمان و جهان را از پرتگاه فاجعه و خرابی بازگرداندهایم.» این جمله آغاز مقدمه سند امنیت ملی آمریکا در سال ۲۰۲۵ است؛ مقدمهای که ترامپ آن را «نقشه راهی برای تضمین اینکه آمریکا همچنان بزرگترین و موفقترین ملت در تاریخ بشر و خانه آزادی در زمین باشد» توصیف میکند. در این مقدمه، تأکید بر اصولی مانند حاکمیت ملی، منافع حیاتی، قدرت دفاعی و استقلال اقتصادی محور قرار گرفته؛ رویکردی که شالوده و جهتگیری کلی نسخه تازه NSS را شکل میدهد.
National Security Strategy (NSS) سندی است که هر رئیسجمهور آمریکا، معمولاً یک بار در هر دوره، منتشر میکند تا چارچوب کلان سیاست خارجی و امنیتی ایالات متحده را تعریف کند. هدف این سند ارائه نقشه راهی برای بهرهگیری از ابزارهای قدرت ملی—دیپلماسی، اقتصاد، نظامی و فناوری و اولویتبندی تهدیدها و فرصتهاست.
سند جدید امنیت ملی آمریکا درباره ایران و خاورمیانه چه میگوید؟
این سند نقش راهبردی دارد و نوعی اعلام عمومی اراده دولت و جهتگیریهای کلان برای متحدان، شرکا، رقباء و مخاطبان بینالمللی محسوب میشود. تصمیمات اجرایی، بودجهای و عملیاتی نیز بر اساس آن در اسناد تبعی وزارت دفاع، خزانهداری، وزارت خارجه، نهادهای اطلاعاتی و امنیت داخلی تنظیم میشود. نسخه ۲۰۲۵ با بازگشت آشکار به شعار «America First» تدوین شده و تمرکز اصلی آن بر بازتعریف نقش آمریکا در نظام جهانی حول محور منافع ملی و کاهش هزینههای خارجی است؛ رویکردی که فاصلهای آشکار با دوران «ملتسازی» و مداخلات گسترده خارجی دارد.
در مقدمه سند، دونالد ترامپ تصریح میکند که ساختارهای بینالمللی و پیمانهای گسترده چندجانبه که طی دهههای گذشته بخشی جداییناپذیر از سیاست خارجی آمریکا بودهاند، باید مورد «بازبینی اساسی» قرار گیرند؛ زیرا به زعم او، بسیاری از این نهادها از استقلال و قدرت آمریکا کاستهاند. از نگاه دولت کنونی، NSS ۲۰۲۵ باید تمرکز کشور را از مسئولیتهای پراکنده جهانی به سمت «منافع حیاتی، قدرت اقتصادی_تکنولوژیک، انعطافپذیری دیپلماسی و دفاع محدود و هدفمند» سوق دهد.
یکی از بخشهای مهم سند، تقسیمبندی جدید بازیگران جهانی است: متحدان و شرکای راهبردی که باید «نقش بزرگتر و مسئولیت بیشتر» در امنیت منطقهای بپذیرند، رقبای بزرگ مانند چین و روسیه که در چارچوب رقابت قدرتهای بزرگ تعریف شدهاند. در این نگاه، مهار چین نه از طریق مداخله نظامی بلکه با «تقویت مزیت تکنولوژیک، بازسازی صنایع داخلی، حفاظت از زنجیره تأمین و بالا بردن هزینههای رفتارهای تجدیدنظرطلبانه پکن» دنبال میشود. چین در سند ۲۰۲۵ بهعنوان «رقیب اصلی و بلندمدت» توصیف شده که تلاش میکند نظم جهانی را به نفع خود تغییر دهد.
روســیه نیز در این سند با عنوان «قدرت تجدیدنظرطلب و مخرب» دستهبندی شده که بهزعم واشنگتن از ابزارهای نظامی، اطلاعاتی و سایبری برای تضعیف ثبات اروپا و نفوذ در محیط پیرامونی خود استفاده میکند. سند تاکید دارد که مهار روسیه نیازمند «بازدارندگی هوشمند، حمایت از متحدان اروپایی و جلوگیری از وابستگی راهبردی اروپا به منابع انرژی مسکو» است. با این تفاوت که در اولویتبندی کلی، تهدید چین در مرتبهای بالاتر و بلندمدتتر از روسیه قرار داده شده است.
در مقابل این رقبا، سند ۲۰۲۵ میگوید آمریکا قصد دارد بار امنیتی مناطق مختلف جهانی را به متحدان منتقل کند و خود از درگیریهای پرهزینه دور بماند؛ موضوعی که در بخشهای مربوط به هند-اقیانوس آرام، اروپا و خاورمیانه بهطور مکرر تکرار شده است.
نسخه ۲۰۲۵ همچنین تصریح میکند که «خاورمیانه دیگر مرکز غالب سیاست خارجی آمریکا نیست.» با این حال، منافع حیاتی واشنگتن در منطقه همچنان باقی است، از امنیت انرژی و خطوط کشتیرانی در تنگه هرمز و دریای سرخ گرفته تا حفظ امنیت برخی متحدان. سند تاکید میکند که آمریکا مسیر تنوعبخشی به منابع انرژی خود و کاهش وابستگی به نفت و گاز خلیج فارس را ادامه داده؛ تغییری که بخشی از راهبرد وسیعتر بازتعریف نقش جهانی آمریکاست.
در بخش خاورمیانه، جمهوری اسلامی ایران بار دیگر بهصراحت «نیروی اصلی بیثباتکننده» توصیف شده و سند ادعا میکند که این کشور «پس از عملیات اسرائیل در پی وقایع ۷ اکتبر ۲۰۲۳ و نیز عملیات آمریکا در ژوئن ۲۰۲۵ موسوم به Midnight Hammer، بهشدت تضعیف شده است.»
با وجود این، سیاست آمریکا نسبت به ایران در سند ۲۰۲۵ ترکیبی و شامل کاهش تمرکز بلندمدت بر خاورمیانه، در کنار استمرار فشار اقتصادی، امنیتی و دیپلماتیک برای حفظ منافع حیاتی واشنگتن است. سند تاکید میکند که آمریکا دیگر بهدنبال «جنگها و ملتسازی» نیست، اما بر ثبات منطقه، امنیت شرکای خود و تضمین آزادی کشتیرانی اصرار دارد و در این چارچوب، ایران همچنان تهدیدی برای نظم منطقهای قلمداد میشود.
در نسخههای گذشته NSS، از ریاست جمهوری باراک اوباما با محوریت دیپلماسی و پرونده هستهای، تا دوره نخست ریاست جمهوری دونالد ترامپ با رویکرد تقابلی و دوره جو بایدن با تمرکز بر مهار منطقهای، ایران همواره بخشی ثابت از معادلات امنیت ملی آمریکا بوده است. سند ۲۰۲۵ نیز همین مسیر را ادامه میدهد، اما آن را در چارچوب جدیدی قرار میدهد که در آن رقابت قدرتهای بزرگ با چین و روسیه، مهار انتقال بار امنیتی به متحدان و تمرکز بر منافع حیاتی، در مرکز راهبرد واشنگتن قرار گرفته است.
در نهایت، سند ۲۰۲۵ نشان میدهد که حتی در دوره تغییر اولویتهای جهانی و چرخش راهبردی آمریکا، نگاه این کشور به ایران در کنار چین و روسیه بهعنوان یکی از چالشهای پایدار امنیتی ایالات متحده، تغییری بنیادین نکرده و تنها شکل مدیریت آن دگرگون شده است.
در ۲۴ ساعت گذشته، مجموعهای از تحلیلگران در رسانهها و شبکه اجتماعی ایکس، به کاهش میزان پرداختن به ایران در سند جدید امنیت ملی دولت ترامپ اشاره و رویکرد «پیروزیمحور» آن را مورد انتقاد قرار دادهاند. برخی این کاهش را نشانه تغییر وضعیت ایران میدانند و برخی دیگر آن را غیرواقعبینانه یا حتی کماهمیت جلوه دادن آنچه تهدیدها خوانده اند، توصیف میکنند. جیسون برودسکی (Jason Brodsky) از کارشناسان حوزه ایران اشاره میکند که در سند ۲۰۲۵ فقط ۳ بار به ایران اشاره شده، در حالی که در سند ۲۰۲۲، ۷ بار و در سند ۲۰۱۷، ۱۷ بار به مساله ایران پرداخته شده بود. او این کاهش را بازتابدهنده شرایط پس از جنگ ۱۲ روزه میداند و ادعای ضعیف شدن تهران را تکرار میکند اما همزمان هشدار میدهد که ممکن است در سایه چنین برآوردی مساله ایران به فراموشی سپرده شود.
شالوم لیپنر (Shalom Lipner)، پژوهشگر ارشد در شورای آتلانتیک نیز در خصوص سند امنیتی ۲۰۲۵ و مساله ایران در این سند به تحولات پس از هفت اکتبر و عملیات طوفان الاقصی و البته حمله نظامی رژیم اسرائیل و ایالات متحده به ایران اشاره کرده و ادعا میکند که در برآورد واشنگتن، ایران در نتیجه آنچه او تخریب برنامه هسته ای این کشور خوانده، ضعیف شده است. این پژوهشگر در ادامه ادعا میکند که تخریب بخشی از برنامه هسته ای ایران به معنای نابودی آن نیست و روایت ترامپ از نتیجه حمله به ایران را اغراقآمیز میخواند.
دان شاپیرو (Dan Shapiro)، سفیر سابق آمریکا در اسرائیل رویکرد سند به خاورمیانه را «حالت گلزنی» توصیف کرده و مینویسد: تیم ترامپ احساس میکند بازی را برده و دیگر نیازی به تلاش جدی در این پرونده ندارد. وی هشدار میدهد که خاورمیانه به حال خود رهاشدنی نیست و نیازمند توجه دیپلماتیک، حمایت از ادغام شرکای آمریکا در منطقه و حفظ حضور نظامی این کشور است.
کارشناسان شورای آتلانتیک نیز سند را «ناسازگار اما قابل اجرا» معرفی میکنند. تمرکز اصلی نقد این گروه بر ضعف رویکرد سند در قبال روسیه و اروپا است. کارشناسان این شورا با اشاره به آنچه عدم پردازش کافی به ایران خواندهاند مینویسند که این سند خاورمیانه را اولویت پایین معرفی کرده و این موضوع میتواند فرصتهایی برای رقبا ایجاد کند.
این کارشناسان با تحلیل محتوای سند اشاره میکنند که سند زبان و سیاستگذاری قابلقبولی درباره زنجیره جزایر اقیانوس آرام و انرژی ارائه میدهد. بر همین اساس جمعبندی کلی گفتمان کارشناسان در ۲۴ ساعت گذشته عمدتا حول محورهای کاهش تمرکز سند بر ایران در مقایسه با اسناد سالهای گذشته و اینکه سند بخشی از یک استراتژی کلی انزواگرایانهتر از سوی دولت ترامپ است، بود.

